به رغم نبردهاى سه گانه اى که میان مسلمین و یهود شکل داد، رسول آفریدگار از ادامه اتحاد و عهد و پیمان با یهود خیبر نومید خلا. لذا گروهى از مسلمانها را به آن جا فرستاد تا با اهل خیبر نیز از در مسالمت درآید؛ لیکن این اقدام به سرنوشت نرسید. تشریفات ترحیم مشهد با آن که مورخان، این حرکت را به نام سریّه ثبت کرده و معتقدند که نبی، عبدالله بن رواحه را براى کشتن اُسیر بن رزام، فرمانده و گرانقدر یهودیان خیبر، به آن جا فرستاد، (عصفرى، تاریخ خلیفه، ص34 ؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص395 و طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص210؛ نام این یهودى در منابع گاه اُسیر و گاه یُسیر و نام پدرش زارم، رازم و رزام ضبط شده است). دلایل و شواهد حاکى از آن است که این تکان به منظور کشتن این شخصیت یهودى نبوده و کشته شدن وى اتفاقى بوده می باشد. به حیث مى رسد که رسول اسلام، این تیم را به خواسته برقرارى صلح با یهود خیبر و خاطرنشان کرد وگو با گران قدر آنها فرستاد.
در ماه رمضان سال ششم سفر به فرستاده(ص) خبر رسید که یهود خیبر و مشرکان پیرامون آن درصدد جمع آورى نیرو براى حمله به مدینه اند. نبی معبود(ص) براى بررسى حال و روز خیبر، عبدالله بن رواحه و سه نفر دیگر را بدین منطقه فرستاد. این شرکت مخفیانه به خیبر رفتند و مطالبى از اُسیر ـ که بعداز ابورافع به فرماندهى و ریاست خیبر گمارده شده بود ـ شنیدند. پس به مدینه برگشته، اطلاعات خود را در مشت نبی گذاشتند. مدتى سپس (در ماه شوال) آن حضرت یاران خود را خواست و این بار جمع زیادترى را به یار عبدالله، روانه خیبر کرد. وقتى آنان به خیبر رسیدند، اعلام کردند که از سوى پیامبر آمده اند؛ آنان از اُسیر نگهبانی خواستند و اُسیر نیز از آنان جانبداری خواست. آنگاه با یکدیگر دیدار کردند. او به اُسیر گفتند: درصورتیکه نزد نبی آیى به تو نیکى خواهد کرد و تورا به سر گروهی خواهد گماشت. اُسیر پس از پافشارى مسلمانان عهده دار شد که یاور آنها برود، لیکن مشاوران او گفتند محمد(صلى الله علیه وآله) کسى نیست که به بنى اسرائیل سر گروهی بدهد. اُسیر بیان کرد: صحت دارد، ولى ما از نزاع خسته شده ایم. بعد سى نفر از یهودیان را با خود یار و همدم کرده، به سوى مدینه راه افتادند. در دوازده کیلومترى خیبر اُسیر از رفتن به نزد پیامبر پشیمان گشت و دست به چاقو توفیق، ولى عبدالله بن انیس که در ردیف او بر شتر سوار بود، پیش از آن که اُسیر حرکتى بکند ضربه اى به پایش زد و آنگاه اورا کشت. بقیه مسلمانها هم با دیگر یهودیان مشغول شدند و تمامی را کشتند، به جز یک نفر که پیروز به فرار گردید. (واقدى، المغازى، ج1، ص566؛ معافرى، سیره ابن هشام،
اما به دلایلى حرکت عبدالله براى کشتن اُسیر نبوده است: اولیه آن که هر گاه شخصى عهدوپیمان عدم تعرض خود را زیر پا مى گذاشت و با مسلمانها به نزاع مى پرداخت، یا از مشرکانى بود که پیوسته براى مدینه دسیسه مى کرد، رسول اجازه قتل او را مى داد یا مى فرمود: که می باشد که شرّ اورا کم کند؟(نگاه نمائید به: المعافرى، سیره ابن هشام، ج 2، ص619، 633ـ636 و واقدى، المغازى، ص172ـ174 و 184). اما درباره کشتن اُسیر هیچ گونه امر یا اجازه اى از پیامبر گزارش نشده هست.
ثانیاً، در منابع تاریخى تأکید شده است که کشتن مخالفان عهدوپیمان شکن دولت مدینه در شب، بدون اگاهی دوروبری ها و به صورت ناگهانى انجام شده می باشد، ولى وقتى یاران فرستاده نزد اُسیر رفتند، از او جانبداری گرفتند و او هم از او پشتیبانی گرفت. از آحاد گزارش ها نیز پیداست که این حرکت در روز انجام شده و هیچ شباهتى به سریّه هایى که براى کشتن شورشیان جاری ساختن مى شد، ندارد.
ثالثاً، رسول در مأموریت هاى قتل دشمنان اسلام، فقط یک نفر (در چهار آیتم) و یا پنج نفر (در دو مورد) بیشتر مى فرستاد، ولى همراهان عبدالله بن رواحه دراین حرکت سى نفر گزارش شده اند.
به رغم نبردهاى سه گانه اى که میان مسلمین و یهود شکل داد، رسول آفریدگار از ادامه اتحاد و عهد و پیمان با یهود خیبر نومید خلا. لذا گروهى از مسلمانها را به آن جا فرستاد تا با اهل خیبر نیز از در مسالمت درآید؛ لیکن این اقدام به سرنوشت نرسید. تشریفات ترحیم مشهد با آن که مورخان، این حرکت را به نام سریّه ثبت کرده و معتقدند که نبی، عبدالله بن رواحه را براى کشتن اُسیر بن رزام، فرمانده و گرانقدر یهودیان خیبر، به آن جا فرستاد، (عصفرى، تاریخ خلیفه، ص34 ؛ یعقوبى، تاریخ، ج1، ص395 و طبرسى، اِعلام الورى، ج1، ص210؛ نام این یهودى در منابع گاه اُسیر و گاه یُسیر و نام پدرش زارم، رازم و رزام ضبط شده است). دلایل و شواهد حاکى از آن است که این تکان به منظور کشتن این شخصیت یهودى نبوده و کشته شدن وى اتفاقى بوده می باشد. به حیث مى رسد که رسول اسلام، این تیم را به خواسته برقرارى صلح با یهود خیبر و خاطرنشان کرد وگو با گران قدر آنها فرستاد.
در ماه رمضان سال ششم سفر به فرستاده(ص) خبر رسید که یهود خیبر و مشرکان پیرامون آن درصدد جمع آورى نیرو براى حمله به مدینه اند. نبی معبود(ص) براى بررسى حال و روز خیبر، عبدالله بن رواحه و سه نفر دیگر را بدین منطقه فرستاد. این شرکت مخفیانه به خیبر رفتند و مطالبى از اُسیر ـ که بعداز ابورافع به فرماندهى و ریاست خیبر گمارده شده بود ـ شنیدند. پس به مدینه برگشته، اطلاعات خود را در مشت نبی گذاشتند. مدتى سپس (در ماه شوال) آن حضرت یاران خود را خواست و این بار جمع زیادترى را به یار عبدالله، روانه خیبر کرد. وقتى آنان به خیبر رسیدند، اعلام کردند که از سوى پیامبر آمده اند؛ آنان از اُسیر نگهبانی خواستند و اُسیر نیز از آنان جانبداری خواست. آنگاه با یکدیگر دیدار کردند. او به اُسیر گفتند: درصورتیکه نزد نبی آیى به تو نیکى خواهد کرد و تورا به سر گروهی خواهد گماشت. اُسیر پس از پافشارى مسلمانان عهده دار شد که یاور آنها برود، لیکن مشاوران او گفتند محمد(صلى الله علیه وآله) کسى نیست که به بنى اسرائیل سر گروهی بدهد. اُسیر بیان کرد: صحت دارد، ولى ما از نزاع خسته شده ایم. بعد سى نفر از یهودیان را با خود یار و همدم کرده، به سوى مدینه راه افتادند. در دوازده کیلومترى خیبر اُسیر از رفتن به نزد پیامبر پشیمان گشت و دست به چاقو توفیق، ولى عبدالله بن انیس که در ردیف او بر شتر سوار بود، پیش از آن که اُسیر حرکتى بکند ضربه اى به پایش زد و آنگاه اورا کشت. بقیه مسلمانها هم با دیگر یهودیان مشغول شدند و تمامی را کشتند، به جز یک نفر که پیروز به فرار گردید. (واقدى، المغازى، ج1، ص566؛ معافرى، سیره ابن هشام،
اما به دلایلى حرکت عبدالله براى کشتن اُسیر نبوده است: اولیه آن که هر گاه شخصى عهدوپیمان عدم تعرض خود را زیر پا مى گذاشت و با مسلمانها به نزاع مى پرداخت، یا از مشرکانى بود که پیوسته براى مدینه دسیسه مى کرد، رسول اجازه قتل او را مى داد یا مى فرمود: که می باشد که شرّ اورا کم کند؟(نگاه نمائید به: المعافرى، سیره ابن هشام، ج 2، ص619، 633ـ636 و واقدى، المغازى، ص172ـ174 و 184). اما درباره کشتن اُسیر هیچ گونه امر یا اجازه اى از پیامبر گزارش نشده هست.
ثانیاً، در منابع تاریخى تأکید شده است که کشتن مخالفان عهدوپیمان شکن دولت مدینه در شب، بدون اگاهی دوروبری ها و به صورت ناگهانى انجام شده می باشد، ولى وقتى یاران فرستاده نزد اُسیر رفتند، از او جانبداری گرفتند و او هم از او پشتیبانی گرفت. از آحاد گزارش ها نیز پیداست که این حرکت در روز انجام شده و هیچ شباهتى به سریّه هایى که براى کشتن شورشیان جاری ساختن مى شد، ندارد.
ثالثاً، رسول در مأموریت هاى قتل دشمنان اسلام، فقط یک نفر (در چهار آیتم) و یا پنج نفر (در دو مورد) بیشتر مى فرستاد، ولى همراهان عبدالله بن رواحه دراین حرکت سى نفر گزارش شده اند.