خاکسپاری در زرتشت:
زرتشتیان جسد رفتگان را چرک آلود میدانند، جسم او را مایه ی تعفن و گندیده می نامند و حتی تا قبل ای خیر چندان به دور از دفن آن در زمین به شدت منزجربودند. مبنی بر سنت زرتشتی تن مرده را بر فراز برجی که دخمه اسم داراست و در محلی بدور افتاده واقع میباشد میگذارند تا طعمه ی طیوران وحشی گردد. شیوه ی ایفا این آئین اینگونه میباشد که مرده را تا سه روز و سه شب در اتاقی نگاه می داراهستند و بعد از آن تن را به دخمه جابجایی میدهند.
دخمه:
ساختمانی میباشد که در قله کوه میسازند، ترسیم بر تشریفات ترحیم مشهد میباشد که تن مرده را به باطن دخمه میگذارند و پرنده ها لاشخور در زمان کوتاهی مجموع گوشتهای تن مرده را پیاله یک کدام از دو ساعت میخورند و استخوان را باقی میگذارند !!!
معماری دخمه:
دخمه دیوار دایره ای ضخمیمی به صورت ساختمان بلند میباشد که بر بالای صخره ها و کوه های خیر چندان بلند از آجر و گل تاسیس شده است و پله پله زمین هموار را به درب دخمه متصل می نموده است. دخمه دارنده یک سری اتاق و احتمالا ۲ طبقه بوده میباشد و یکی این اتاقها ویژه ای به حریق سوزها بوده. مسافت دخمه از اتاق حریق سوزها حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر بود. شغل حریق سوزها که معمولا ۲ نفر بودند عبارت از این بود که از روزی که بدن در قبل را به درون دخمه می سپرند شبها تا ۳ شب در آن اتاق که یک پنجره مستقیما” رو به دخمه داشت از رمز شب تا صبح زود حریق بسوزانند. به صدق این آئین از آنجا سرچشمه میگیرد که زیرا سازه بر یقین زرنشتیان سرازیر در قبل تا ۳ شبانه روز در نزدیکی و بالای رمز بدن در قبل در پرواز میباشد تا بعد از شب سوم به آسمانه پرواز نماید درین برهه زمانی ۳ شب ابتدا بعداز مرگ از ظلمات و تنهایی نترسد. سطح دایره درون دخمه به چهار نصیب تقسیم بندی گردیدهاست نصیب ویژه مردها، زنها، خردسالان و در نقطه پايان نصیب چهارم که در راءس دایره قرار داشته به چاه استودان نام دار میباشد. استودان، چاهی میباشد که در راس دخمه کنده گردیده که بعد از تمیز شدن استخوانهای بدن در قبلی از گوشت، پوست و غیره (بوسیله مرغان لاشخور)، استخوانها را در آن چاه می ریخته اند.
گیرشمن در کتاب کشور ایران از استارت تا اسلام بدین نکته اشاره می نماید که پیشینیان مرده را نمی بایست به خاک بسپارند یا این که بسوزانند و یا این که در آب غرق نمایند چون بیم داشتند که به این وسیله سه آخشیج مقدس زمین، حریق و آب را کثیف سازند پس می اقتدار تیتر کرد که عرضه بدن مردگان به طیوران در دخمه از زمانهای خیلی بدور شاید از فرصت مادها در کشور جمهوری اسلامی ایران رایج گردیدهاست و غرض پاکیزه ماندن خاک، حریق و آب بوده میباشد. (: طریق مراسمتدفین در کشور ایران باستان، فریدون شیر مرد فرهمند، موسسه انتشاراتی فروهر )۱۳۷۷سپس مامورین دخمه استخوانها را در چاهی که اواسط دخمه جایدارد می ریزند و روی آن آهک و گوگرد می ریزند تا بسوزد و خاکستر گردد و بعد بوسیله باران به چهار چاهی که گوشه و کنار چاه اساسی میباشد برود . ولی چندیست که دیگر زرتشتیان مردگان خویش را دفن می نمایند و از طریق دیرین استعمال نمیکنند !!! ( تا یکسری ده سال پیشتر این ترسیم ایفا میشد و هنوز هم میباشند افرادی که اجرای این مراسم را به خیال و خاطر میاورند ) با این هم اکنون می بایست دانست که دفن مردگان از دید دین زرتشتی بسیار ناپسند و گناهی تبارک میباشد !!! در وندیداد فصل اولیه حایل ۱۳ آمده میباشد : گناهی که توبه ی آن قبول نمیشود دفن کردن مردگان میباشد ( رک : ادیان زده یجهان / رابرت هیوم / ص ۳۲۶ )
مراسمتدفین در مسیحیت:
مسیحیان نخستین نیز مانند یهودیان و رومیها، مردگان خویش را در دخمه های پایین زمینی دفن می – کردند. دراین دخمه ها یک کلیسای خرد برای اجرای مراسمتدفین وجود داشت. مسیحیان شکنجه گردیده دراین قبرهای بدوننور تحت زمینی مخفی می شدند و حتیدر آنجا معاش میکردند. به دلیل آن که تعداد متعددی از مقدسین دراین محلها دفن گردیده بودند، اکثری از آنان بعدا تبدیل به مرقد و زیارتگاه شدند.
تشییعجنازه دم مرگ در مسیحیت:
مسیحیان برای شنیدن پیام رهایی قسمت آفریدگار مهیا میشوند؛ چون معتقدند که پروردگار مسیح را برای عیادت بیماران ، شفا دادن وی و فراهم کردن آن ها در لحظات جان دادن رسول میباشد. آئین تدهین بیماران نماد دهنده وجود خداوند و محبت اوست و به حافظه میآورد که آفریدگار انسانهایی را که بوسیله بیماری گزینه آزمون قرار گرفته اند، فراموش نمی نماید. به دیگر کلام ، مقصود از این دین آن میباشد که با حس جانکاه تنهایی و بی کسی بیماران رویارویی کند، مخصوصا در مواقعی که جسم فرسوده گردیده و جان اندک اندک از بدن می رود و مرگ فرا میرسد. مسح کردن بیماران با روغن مقدس مسلم می سازد که آنها فقط نیستند، بلکه مسیح با وی میباشد و آنها را به سوی آفریدگار رهنمون میشود. همینطور گروهی از برادران ایمانی با وی می باشند و برای وی دعا می نمایند. در قرنها وسطی صرفا زنانی را که به جادوگری مجرم می شدند، بعد از محاکمه در محاکم تفتیش عقاید با حریق می سوزاندند. برهان می آوردند که با این حزم روح شیطانی و پلید جادوگران همپا با جسمشان برای مدام نابود گردد.
تشییعجنازه در یهود:
احکام میت در یهود
۱. دست زدن به فرد محتضر قدغن میباشد، چنانچه او را لمس نماید، بدان بماند که خودکشی نموده است. زمانی محتضر جان تسلیم کرد، لبریز مرغی را جلوی بینی وی میگیرند، در صورتی حرکت نخورد قطعاً فوت نموده است، موقع جان دادن اورا صرفا نگذارند؛ هنگامی دار فانی را وداع کرد، کلیه آنهایی که نزد مرده حضور داراهستند بایستی لباسهای خویش را پاره نمایند.
۲. غسل دادن میت: مجموع تن را منزه بشویند با آب گرم، آنگاه ۲۰ لیتر آب از رمز وی می ریزند تا آحاد تن اورا فراگیرد.
۳. درحالتی که نوپا در هفته اولیه به دنیا آمدن بمیرد. اورا در کنار قبر ختنه کرده و نامی برای وی می نهند و آن گاه اورا دفن می نمایند. زمانی تابوت را به ۳۰ قدمی قبر رساندند، می بایست هر چهار گام به چهار گام تانی نمایند، زمانی وارد قبر کردند دعای اختصاصی میخوانند. ( موشه بن حافام، /حزقیا زرگدمای/ متانت روح و مراسم عزاداری، انتشارات بنیتوراه، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۶ ۱۵.)
عزاداری در یهود:
ترسیم عزاداری مردگان یک ترسیم دیرین اسراییل میباشد که از تورا(تورات) ریشه گرفته میباشد. ابلوت (عزاداری) فورا بعداز قبورا (تشییعجنازه) شروع میشود.فرد عزا دار به منزل گشوده میشود، کفشها را خارج میاورد و بر روی خاک می نشیند. همسایگان و دوستان برای وی سعودت و هبرائا(خوراکی که قوم و قبیله برای عزا دار میاورند) تنظیم می نمایند و صواب نیحوم آبلیم (تسلیت سوگوارن) را بجای میآورند. عزاداری شدید بمدت شیبعا(هفت) روز ادامه مییابد البته در شبات(روز شنبه) و اعیاذ معمول وجود ندارد.
شخص عزا دار طی سی روز (از روز خاکسپاری) حق اصلاح و پیرایش ندارد. فرزند(پسر) برای بزرگداشت خاطر بابا یا این که مامان بمدت یازده ماه بعد از روز مراسمتدفین هر روز، و هر سال در روز درگذشت قدیش طلب آمرزش می نمایند میخواند. در هر جامعه یهودی یک مجموعه از مردان و زنان داوطلب میشوند که بامور تشییع جنازه (قبورا) مردگان آن جامعه بپردازند. این مجموعه ها را “حبرا قدیشا” می نامند. وجود “حبرا قدیشا” اولیه توشه در قرن چهاردهم در اسپانیا مذکور میباشد. در اکثری مورد ها “حبرا قدیشا” هسته اساسی جامعه یهودی در هر محلی بوده میباشد. ( منبع:کلمه و واژه های فرهنگ وتمدن یهود).
آئین های عزا و عزاداری در آئین یهود بشر طبیعتا در برخی مواقع مانند مرگ دوستان و خویشاوندان مجاورت، یا این که رهبران فقاهتی و ملی و مصیبت شخصی یا این که اجتماعی اندوهگین گردیده و به سوگ می نشیند. یکیاز مهمترین این مفاد حزن و ناراحتی شرعی میباشد که وضعیت تأثر خل وچل آن با غم فردی از دید محتوی و علت تفاوت داراست. در ادیان این موقعیت نهادینه گردیده و در پوسته یک مراسم شرعی خویش را می نمایاند. در آئین یهود به مناسبت هایی از قبیل رحلت حضرت موسی و دیگر انبیا، مصائب بنی اسرائیل، تخریب بیت المقدس و قتل و کشتار یهودیان عزاداری و سوگواری برگزار میگردد. برخی از آن ها ریشه در کتاب مقدس دارااست. عهد و پیمان عتیق به مفاد زیادی از سوگ و عزا اشاره می کند و به خصوص صحیفه مراثی ارمیاء پیامبر که دربردارنده مثال هایی از این موقعیت میباشد.